اشعار رحلت پيامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبي(ع)

حضرت محمد(ص)،حضرت محمد(ع)،رحلت پيامبر اكرم،رحلت حضرت محمد(ص)




گفتم كه عمر ماه صفر رو به آخر است
ديدم شروع محشر كبراي ديگر است


گردون شده سياه و فضا پر زدود و آه
تاريك تر ز عرصه تاريك محشر است


گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمين
اشك عزا به ديده زهراي اطهر است


گفتم چه روي داده كه زهرا زند به سر
ديدم كه روز، روز عزاي پيمبر است


پايان عمر سيد و مولاي كائنات
آغاز دور غربت زهرا و حيدر است


قرآن غريب و فاطمه از آن غريب تر
اسلام را سياه به تن، خاك بر سر است


روي حسين مانده به ديوار بي كسي
چشم حسن به اشك دو چشم برادر است


اي دل بيا و گريه زينب نظاره كن
مانند پيروهن جگر خويش پاره كن

 

اشعار رحلت پيامبر اعظم, شعر و ترانه


اشعار رحلت پيامبر (ص) و امام حسن مجتبي(ع)
 


زهرا به خانه و ملك الموت پشت در
از بهر قبض روح شريف پيامبر


از هيچ كس نكرده طلب اذن و اي عجب
بي اذن فاطمه ننهد پاي پيش تر


با آن كه بود داغ پدر سخت، فاطمه
در باز كرد و اشك فرو ريخت از بصر


يك چشم او به سوي اجل چشم ديگرش
محو نگاه آخر خود بود بر پدر


اشك حسن چكيده به رخسار مصطفي
روي حسين بر روي قلب پيامبر


ديگر نداشت جان كه كند هر دو را سوار
بر روي دوش خويش به هر كوي و هر گذر


زد بوسه ها به حلق حسين و لب حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر


هر لحظه ياد كرد به افسوس و اشك و آه
گاهي ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه



امام حسن مجبتي(ع)،عكس،اس ام اس،شهادت امام حسن مجتبي(ع)




دردا كه بعد فاطمه روز حسن رسيد
روز ملال و غصه و رنج و محن رسيد


از زهر همسرش جگرش پاره پاره شد
بس تيرها كه لحظة دفنش به تن رسد


بعد از حسن به نيزه عيان شد سر حسين
بيش از هزار زخم ورا بر بدن رسيد


بر پيكري كه بود پر از بوسه رسول
از گرد و خاك و نيزه شكسته كفن رسيد


از جامه هاي يوسف كربلا فقط
بر زينب ستم زده يك پيرهن رسيد


پاداش آن نصايح زيبا از آن گروه
تيرش درون سينه، سنان بر دهن رسيد


"ميثم" بگو به فاطمه زآن خيمه ها كه سوخت
يك كربلا شراره آتش به من رسيد


مرثيه خوان خامس آل عبا منم
در خيمه هاي سوخته اش سوخت دامنم

 
 

اشعار رحلت پيامبر اعظم, شعر و ترانه


اشعار رحلت پيامبر(ص) و امام حسن مجتبي (ع)

 

اي غريب وطن يابن رسول ا...
سيدي يا حسن يابن رسول ا...
اي كه خون شد دلت همسرت قاتلت
يا حسن يا حسن امام مظلوم


تو كه حكم خدا از سخنت ريخته
ز چـه خون دلت از دهنت ريخته
اي به ماه صفر پاره پاره جگر
يا حسن يا حسن امام مظلوم


تو كه جز لطف و جز كرم نداري حسن
در مـدينه چـرا حـرم نـداري حسن
شاهد صبر تو غربت قبر تو
يا حسن يا حسن امام مظلوم

 

غمت از كودكي آتشِ دلها شده
شاهـدم چادر خاكي زهرا شده
در دل كوچه‌ها با دلت شد چه‌ها
يا حسن يا حسن امام مظلوم

 

روز تشييع تو خون دل ياران شده
تنت از تيـر كينـه لالـه‌باران شده
پيش چشم حسين آن شه عالميْن
يا حسن يا حسن امام مظلوم

 

قبر بي زائرت شد سند غربتت
اشك مهدي روان در حرم خلوتت
شيعه گويد مدام به مزارت سلام
يا حسن يا حسن امام مظلوم











تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد