
بخدا قسم اگر سَبد كالا را درست راستم
سهام عِدالت را در دست چپم بگذاريد

- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۶ ۶ بازديد
- ۰ نظر

زنگ زدم مامانم كه بپرسم واسه تولد بابا چي كادو بگيرم؟
ميگه : از اين ماهيتابه پيركسا بگير! اونايي كه داشتيم شيكسته

- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۶ ۵ بازديد
- ۰ نظر

دبيرستان يه هم كلاسى داشتيم آى كيو در حد جلبك
سر امتحان شيمى يه سوال بود
كه بايد فرمول شيميايى مينوشتى، جوابش "C2H6" بود !
به همين همكلاسيم رسوندم ! حالا چندروز بعد
دبيره اومده بهش ميگه : 3286 چيه نوشتى متقلب ؟!
وقتى فهميديم چى شده از خنده كتابامونو گاز ميزديم :)))))

(6)
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۶ ۷ بازديد
- ۰ نظر

دانلود رمان جديد عاشقانه كاشكي بفهمي
افتاب مستقيم روي صورتش مي تابيد.مدام دستمال لنگ مانندي رو در مي اورد
و عرق پيشونيشو پاك ميكرد.گهگاهي دستي به كمرش ميكشيد و عضلات
پشتش رو ماساژ ميداد.
و عرق پيشونيشو پاك ميكرد.گهگاهي دستي به كمرش ميكشيد و عضلات
پشتش رو ماساژ ميداد.
ـ بابا…بده منم كمكت كنم.بخدا بلدم !
بيل باغبوني رو گرفتم دستم و تند تند زمين رو ميكندم كه بابام اومد دستمو گرفت.
ـ رها بابا…ميدونم ميخواي كمكم كني.اما باور كن اينجوري فقط كار منو
زيادتر ميكني دختر !
بذار زودتر گلكاري اين باغچه رو هم تموم كنم كه زودتر بريم خونه !
اخه من نميدونم تو دختري يا پسر.عزيز من بشين تو خونه كنار مادرت،
درستو بخون.اخه چرا انقدر تو توي كاراي مردونه علاقه داري؟
بذار زودتر گلكاري اين باغچه رو هم تموم كنم كه زودتر بريم خونه !
اخه من نميدونم تو دختري يا پسر.عزيز من بشين تو خونه كنار مادرت،
درستو بخون.اخه چرا انقدر تو توي كاراي مردونه علاقه داري؟
ـ بابا اذيتم نكن ديگه…ميدوني كه دوست دارم اينجور كارا رو ياد بگيرم
و علاقه اي هم به خونه موندن ندارم.اگه خونه بمونم همش با راحيل دعوامون ميشه.
مامانم كله منو ميكنه به راحيلم كه كاري نداره چون عزيز دردونست !
و علاقه اي هم به خونه موندن ندارم.اگه خونه بمونم همش با راحيل دعوامون ميشه.
مامانم كله منو ميكنه به راحيلم كه كاري نداره چون عزيز دردونست !
ـ رهااااا
ـ باشه باشه من تسليم ! اصلا همينجا ميشينم و ديگه حرفي هم نميزنم.
و دستم رو به علامت سكوت گرفتم جلوي دهانم.همينكه اومدم بشينم،
پام پيچ خورد و افتادم روي گلهايي كه بابام كاشته بود.يهو داد بابام بلند شد و با بيل افتاد دنبالم.
پام پيچ خورد و افتادم روي گلهايي كه بابام كاشته بود.يهو داد بابام بلند شد و با بيل افتاد دنبالم.
ـ رهاااااااا….مگه دستم بهت نرسه دختر خرابكار ! تو نميتوني دو دقيقه يه
جا بشيني نه؟
حالا امروزم به لطف جنابعالي دستمزد كمي بهم ميدن.
حالا امروزم به لطف جنابعالي دستمزد كمي بهم ميدن.
هيچي نگفتم.
ـ باز دوباره تو قيافتو اين شكلي كردي رها؟ ! صدبار گفتم لب و لو********و با اون دماغتو اين شكلي نكن شبيه موش ميشي !
دانلود رمان براي جاوا: براي دانلود روي لينك زير كليك كنيد:
دانلود رمان براي آندرويد و كامپيوتر به صورت pdf:
منبع : 98love

- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۶ ۹ بازديد
- ۰ نظر





