
يه روز يه معلم شيمي مي خواست به بچها نشون بده
كه مشروبات الكلي مضره ...
تو ازمايش اول يه كرم مي ياره
يه قطره مشروب مي ريزه روش كرمه مي ميره
بعد از بچها مي پرسه چه نتيجه اي گرفتيد بچها مي گن
بايد مشروب بخوريم تا كرم بدنمون بميره
معلم مي گه اينا كه بد فهميدن
تو ازمايش دوم يه خر مي ياره
جلو ظرف مشروب خره نمي خوره
بعد از بچها مي پرسه چه نتيجه اي گرفتيد
بچها مي گن هر كي مشروب نخوره خره .........
- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۶ بازديد
- ۰ نظر

خدايا ....
در قبرستان بودم كه ديدم مردي گريه كنان آمد
گفتم مشكل چيست ؟ گفت 30 سال است ؟
كه مرده شورم امروز جواني را آوردن كه اعدامش كرده بودند
داشتم با تيغ خالكوبي هايش را ميتراشيدم
كه سينه اش را ديدم كه نوشته بود.....
آروم بشور مرده شور اين سينه پراز آرزوست...

- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۶ بازديد
- ۰ نظر

ويرانه نه آن است كه در شهر دمشق است
ويرانه دل ماست كه بيگانه عشق است
ويرانه نخوانيد كه ميخانه عشق است
ميخانه ديوانگي و وادي عشق است
ميخانه ببين ساقي آن نيك سرشت است
- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۷ بازديد
- ۰ نظر

وصيت نامه ي عشق
مرا در روزي باراني دفن كنيد تا آتش قلبم خاموش گردد و در
طابوتي بگذاريد از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاكستر شد
دستهايم را بر روي سينه ام قرار بدهيد تا بدانند هميشه دوست
داشتم كسي را در آغوش بگيرم چشمهايم را باز بگذاريد تا بدانند
هميشه چشم انتظار بودم صورتم را رو به غروب آفتاب بگذاريد تا
بدانند عشق من غروب كرده و زندگي ام تمام شد . مرا در آفتاب
بگذاريد تا بدانند عشق من شعله ور شد
- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۷ بازديد
- ۰ نظر

سرخوش آن لحظه كه از دوست سلامي برسد
بي خبر باشي و از دور پيامي برسد
در دفتر عشق زنده نگه داشته ام ياد تو را
از خدا مي طلبم زندگي شاد تو را

- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۷ بازديد
- ۰ نظر

روي برگ هاي خاطرات نوشتم دلتنگم …
پائيز شد و خاطرات رنگشون زرد شد
و از شاخه هاي دلتنگي روي سنگفرش آرزوها ريختن
تا زير پاي غرور و بي محبتي له بشن …
- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۷ بازديد
- ۰ نظر

به خاطر بسپار:
در تقويم رفاقت روزي به نام “تعطيلي”وجود نداد
هر جا كه هستي برايت دنيايي به زيبايي هر انچه
زيبايش ميداني ارزومندم …
- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۷ بازديد
- ۰ نظر

معلممان ميگفت زير كلماتي كه نميدانيد خط بكشيد
و حالا بعد از اين همه سال و اين همه عمر و اين همه كتاب
به زير همه دنيا خط ميكشم …
++++++++++++++++++++
مثل تار موهايش اينبار دوستت دارم هايم
را پشت گوشش انداخت و رفت !

- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۶ بازديد
- ۰ نظر

كل دنيـــا را هـــم كـــه داشتــه باشــي . . .
بــاز هــــم دلتــــ ميخــواهــــد . . .
بعضــي وقتهــــا . . .
فقـــط بـعـضــي وقتهـــا . . .
بــراي يـكــــ لحظــــه هـــم كـــه شـــده . . .
همــــه دنيـــاي يـكــــ نفــــر باشــي…..!!!
- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۵ بازديد
- ۰ نظر

به تو وابسته ام ، مانند سربازي به سربندش
تو معروفي به دل بردن ، موناليزا به لبخندش
چه حالي داشتم با رفتنت ، سربسته مي گويم
شبيه حال مردي ، لحظه ي اعدام فرزندش . . .
- ساناز محمدي
- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۵ بازديد
- ۰ نظر