شعر زيبا و خواندني عطر نفس هاي عشق

اشعار زيبا و خواندني



  با من كنون ز وسعت دريا سخن بگو
از رويش دوباره ي گل ها سخن بگو


كتمان مكن كه سر به فلك ميزند اميد
از نخل پا گرفته ز خرما سخن بگو

باور مكن ز محبس تقدير آمدي
از جلوه هاي عالم پيدا سخن بگو


ديگر مترس از خطر پنجه هاي موج
چون ساحلي به وسعت دريا سخن بگو

هستي شميم عطر نفس هاي عشق بود
از عشق ، اين سروده ي زيبا سخن بگو


ديگر مگو كه تشنه ي آب است اين كوير
در بارش سپيده ، ز صحرا سخن بگو


همزاد ، چشم خويش ز بيگانگي بشست
با او ، ز جلوه هاي ثريا سخن بگو.



حميد حميدي زاده





تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد