
بنويسيد بعد مرگم روي سنگ
آنكه اينجا در زير اين سنگ هم آغوش با خاك شده
عاشقي دل خسته بود
عاشقي كه عشقش را هيچ گاه فراموش نكرد
عاشقي كه عاشق او بود...
بنويسيد بعد از مرگم روي سنگ
آن كه خاك را نقاب چهره اش كرده
عاشق كسي بود كه او را از بحر غم نجات داده
و فرشته ي نجاتش تنها او را يك دوست مي ديد نه يك معشوق...

- چهارشنبه ۱۳ آبان ۹۴ ۱۳:۳۷ ۶ بازديد
- ۰ نظر