فروشگاه اينترنتي ايراني

فروشگاه اينترنتي

اس ام اس شب يلدا

شب يلدا







ميان همهمه برگ هاي خشك پاييز

 فقط تو ماندي كه هنوز از بهار لبريزي

روزهاي آخر پاييزت پر از خش خش آرزوهاي قشنگ !

پيشاپيش يلدا مبارك










اس ام اس شب يلدا

شب يلدا






پاييز ثانيه ثانيه مي گذرد

 يادت نرود اين جا كسي هست كه به اندازه

تمام برگ هاي رقصان پاييز برايت آرزوهاي خوب دارد.

عمرت يلدايي

 دلت دريايي

 روزگارت بهاري

پيشاپيش يلدايتان مبارك باد











اس ام اس شب يلدا

شب يلدا






دوستان عزيزم تو پاييزي كه گذشت.

اگه دلتون رو شكوندم

اگه حرفي زدم

اگه برخورد بدي كردم اگه اذيتتون كردم

بسيار كار خوبي كردم ! ميخواستم بگم

 تو فصل جديد هم برنامه همينه








اشعار اربعين حسيني

اربعين،اشعار زيباي اربعين،عكس اربعين،شعر در مورد اربعين،اشعار محرم و اربعين



گلم پرپر شد و بوي گلاب آيد ز خاك او
بگو اي باغ سرخ من، گل من كو گل من كو
حسين جانم، حسين جانم

 

نمي گويم چها ديدم كه از من باخبر بودي
به هر كويي گذر كردم تو با من همسفر بودي
حسين جانم، حسين جانم

 

نمي دانم چسان بي تو، به سر عزم وطن دارم
ز هجده يوسفم با خود فقط يك پيرهن دارم
حسين جانم، حسين جانم

 

به غير از اشك چشم خود نياوردم گلابي را
كه من هرگز ننوشيدم بدون گريه آبي را
حسين جانم، حسين جانم

 

شعر اربعين حسيني, شب اربعين

 

سحر چون پيك غم از در درآيد
شرار از سينه، آه از دل برآيد

 

دراي كارواني از وطن دور
به گوش جان ز ديوار و درآيد

 

گمانم كاروان اهل‌بيت است
كه سوي كعبه‌ي دل با سرآيد

 

گلاب از چشم هر آلاله، جاري است
كه عطر عترت پيغمبر آيد

 

پس از يك اربعين اندوه و هجران
به ديدار برادر، خواهر آيد

 

همان خواهر كه غوغا كرده در شام
همان ريحانه‌ي پيغمبر آيد

 

همان خواهر كه با سِحر بيانش
به هر جا آفريده محشر آيد

 

همان خواهر كه كس نشناسد او را
به باغ لاله‌هاي پرپر آيد

 

همان خواهر ولي خاطرپريشان
سيه‌پوش و بنفشه‌پيكر آيد

 

اگر از كربلا، غمگين سفر كرد
كنون از گَرد ره، غمگين‌تر آيد

 

نواي «واي واي» از جان زهرا
صداي «هاي هاي» حيدر آيد

 

از اين ديدار طاقت‌سوز ما را
همه خون دل از چشم تر آيد

 

غم‌آهنگي به استقبال يك فوج
كبوترهاي بي‌بال و پر آيد

 

بيا با اين كبوترها بخوانيم
سرودي را كه شام غم سرآيد:

 

«شميم جان‌فزاي كوي بابم
مرا اندر مشام جان برآيد»

 

«گمانم كربلا شد، عمّه! نزديك
كه بوي مُشك ناب و عنبر آيد»

 

«به گوشم، عمّه! از گهواره‌ي گور
در اين صحرا، صداي اصغر آيد»

 

«مهار ناقه را يك دم نگه‌دار
كه استقبال ليلا، اكبر آيد»

 

«ولي اي عمّه! دارم التماسي
قبول خاطر زارت گر آيد»،

 

«در اين صحرا مكن منزل كه ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آيد»

 

مداحي اربعين , شعر اربعين حسيني

 

 اي ساربان! اي ساربان! محمل نگهدار
آمد به منزل كاروان، منزل نگهدار


محمل مران، محمل مران، شهر دل اينجاست
اين كاروان خسته دل را منزل اينجاست


اينجا بهار بي خزانِ من خزان شد
از برگﹾ برگ لاله هايم خون روان شد


اينجا همه دار و ندارم را گرفتند
باغ و گل و عشق و بهارم را گرفتند


اينجا به خاك افتاده بود و هست عباس
هم مشك خالي، هم علم، هم دست عباس


اينجا ز هم پيشاني اكبر جدا شد
بابا تماشا كرد و فرزندش فدا شد


اينجا ز آل الله منع آب كردند
با تير طفل شير را سيراب كردند


اينجا صداي العطش بيداد مي كرد
بر تشنه كامان آب هم فرياد مي كرد


اينجا همه از آل پيغمبر بريدند
ريحانه ي خير البشر را سر بريدند


اينجا ستم بر عترت و بر آل گرديد
قرآن به زير دست و پا پامال گرديد


اينجا به خون غلطيد يك گردون ستاره
اينجا كشيد از گوش، دشمنﹾ گوشواره


اينجا زدند آل علي را ظالمانه
شد ياس ها نيلوفري از تازيانه


اينجا چو از خانه به دوشان خانه مي سوخت
دامان طفلان چون پر پروانه مي سوخت


اينجا به گردون رفت دود آه زينب
حَلقِ بريده شد زيارتگاه زينب


اينجا عدو بر زخم پيغمبر نمك زد
هر برگ گل را مُهري از غصب فدك زد


اينجا زگريه ناقه ها در گِل نشستند
دُردانه هاي وحي در محمل نشستند


اي كربلا! گل هاي سرخ ياس من كو؟
اي وادي خون! اكبر و عباس من كو؟


با غنچه ي نشكفته ي پرپر چه كردي؟
با حنجر خشك علي اصغر چه كردي؟


خون جگر از ديده ام بر چهره جاريست
پيراهن آوردم به همره، يوسفم نيست


تصوير درد و داغ در آيينه دارم
چون آفتابﹾ آتش درون سينه دارم


خاموش و در دل گفتگو با يار دارم
در سينه داغ هيجده دلدار دارم


بعد از حسين از عمر خود آزرده بودم
اي كاش من با آن سه ساله مرده بودم


اشكم به رخ آهم به دل سوزم به سينه
بي تو چگونه من روم سوي مدينه


اي كاش چون تو پيكرم صدچاك مي شد
اي كاش جسمم در كنارت خاك مي شد


گيرم كه زنده راه يثرب را بپويم
زهرا اگر پرسد حسينم كو چه گويم؟


بگذار تا سوز دلم مخفي بماند
اين صفحه با سوز خود ميثم بخواند







دانلود مداحي شهيد گمنام با صداي مجتبي رمضاني همراه با شعر

شعر زيبا براي آقا امام زمان (ع) بهمراه دعاي فرج

 

----


شهيد گمنام با صداي مجتبي رمضاني



----


شهيد گمنام،آهنگ شهيد گمنام،مداحي شهيد گمنام



شبهاي جمعه كه ميشه دلها بهونه ميگيره

هر كي مياد سر يه قبر ازش نشونه ميگيره

يكي سر قبر پدر، يكي كنار مادرش

 يكي كنار خواهر و يكي پيش برادرش

اما يه مادر غمگين و آرام

 مياد كنار شهيد گمنام

آه و واويلا، آه و واويلا ، آه و واويلا ، آه و واويلا

يه جعبه خرما براي فاتح خوني مياره

آروم مياد ميشينه و سر روي سنگش ميذاره

ميگه تو جاي بچه مي ، گوش بده به حرفاي من

 از بس كه اينجا اومدم درد اومده پاهاي من

آخر نگفتي كسي رو داري؟

 يا كه مثل من بي كس و كاري

آه و واويلا، آه و واويلا ، آه و واويلا ، آه و واويلا

مگه تو مادر نداري براي تو گريه كنه

 غروب پنج شنبه بياد به قبر تو تكيه كنه

غصه نخور من مادرت. منم هميشه باورت

 نميذارم تنها بشي. مدام ميام بالا سرت

از تو چه پنهون يه بچه دارم

 چند ساله از اون خبر ندارم

آه و واويلا، آه و واويلا ، آه و واويلا ، آه و واويلا

آخ كه دلم برات بگه از پسرم يه خاطره

 لحظه ي جبهه رفتنش، ساعتي كه مي خواست بره

از اون لباس خاكي و از اون كلام آخرش

 هر قدمي ميرفت جلو نگاه مي كرد پشت سرش

ديگه نيومد، رفت ناپديد شد

 چشام به درب خونه سفيد شد

آه و واويلا، آه و واويلا ، آه و واويلا ، آه و واويلا

ديگه از اون روز تا حالا منتظر زنگ درم

 بس كه دلم شور ميزنه نصف شب از خواب مي پرم

بسه ديگه خسته شدي دوباره خيلي حرف زدم

 با اين كه قول داده بودم اما بازم گريه شدم

خدا نگهدار پسرم فعلا ازت جدا ميشم

شايد مسافرم بياد، زشته تو خونه نباشم….

با صد اميد و آرزو مادر مفقود الأثر

 بلند شد از كنار قبر، شايد براش بياد خبر

چند ساله مادر كارش همينه

 خبر نداره بچه ش همينه

چند ساله مادر كارش همينه

 خبر نداره بچه ش همينه

آه و واويلا، آه و واويلا ، آه و واويلا ، آه و واويلا





پخش آنلاين مداحي شهيد گمنام





دانلود مداحي










شعر زيباي بي قرار است قلم در دل طوفاني ما

اشعار زيبا و خواندني





بي قرار است قلم در دل طوفاني ما

مي نويسد دو سه خط شرح پريشاني ما

ريشه از شاخه جدا چند رهي تيشه « ما »

بند ها خسته از اين وسعت زنداني ما

گر چه گفتي كه بپرسيم از آينده و حال

چه دراز است علي خواب زمستاني ما

نيمه شب بسكه علي بود و علي بود وعلي

خشك شد طاقت آن چاه بياباني ما

آنچه گفتي و نگفتي اگر از ديده رود

به خدا بي تو حباب است مسلماني ما

باز گو معجزه اي يا سخني زنده شويم

تا كه پرواز كند شهپر انساني ما

تو كه مي داني و مي داني و مي داني باز

ز سفر مي رسد آن يوسف كنعاني ما

شهر رنگين شده از نم نم باران و دعا

مي رسد نوبت گلزار و زر افشاني ما

غزل از شوق « وصالت » به تو زانو زد و گفت

به كجا مي نگرد مصرع پاياني ما !





محمد علي رستمي









شعر زيباي وصال خاطره (دست غرور خود به كمر تا نهاده ام)

شعر زيبا و غمگين،اشعار زيبا و غمگين




دست غرور خود به كمر تا نهاده ام

در شعله هاي آتشتان پا نهاد ه ام

 

تصوير من تلاطم تا بي نهايت است

آيينه در مقابل دريا نهاده ام

 

در پيش پاي وسعت آواز معجزه

چاهي به عمق لكنت موسا نهاده ام

 


همواره مي دوم  اما نمي رسم

اين راه رفته را  به شما وا نهاده ام

 

با اين همه ز ديده ي حسرت چكيده ام

اشك يتيم را به تماشا نهاده ام

 

ديگر "وصال" خاطره هم رفته از سرم

راهي به سوي غربت فردا نهاده ام





    محمد علي رستمي









شعر زيباي در اين آشفتگي هرگز تو ديگر سر نمي گردي

شعر زيبا و غمگين،اشعار زيبا و غمگين





در اين آشفتگي هرگز تو ديگر سر نمي گردي

مرو تغيير جنسيت ، كه ديگر نر نمي گردي


رسيده جان من بر لب از اين بيماري پنهان

چرا گفتي تو پنهاني از اين بدتر نمي گردي


دروغي را كه گفتي دارمش من يادگار از تو

خودت حرفي بزن باخود ، بجانت كر نمي گردي


خيانت كرده بودم من مگر از پيش من رفتي

دويدم هرچه دنبالت تو گفتي خر نمي گردي


به جانت هر چه از امراض تو دارم ، نمي داني

شوم قرباني فهمت ، كه ديگر  شر نمي گردي


پشيمان از طلا گشتم كه اينجا جاي ماها نيست

بمان در جاي خود محكم ، تو ديگر زر نمي گردي


"وصال" از تلخي طنزت نه مي خندد ، نه مي گريد

ز نامردي تو مي گريي ، به شعرم بر نمي گردي





محمد علي رستمي "وصال"










اس ام اس خنده دار و سركاري

اس ام اس هاي جديد خنده دار،عاشقانه،به سلامتي و طنز و رمان







سبدي پر از موز

دسته گل رز

پيرهني پر از پرز

همسري مثله بز

آرزوي من براي توست!!












اس ام اس خنده دار و سركاري

اس ام اس هاي جديد خنده دار،عاشقانه،به سلامتي و طنز و رمان





ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﺑﻪ ﺍﺷﮏ ﮔﻔﺖ:

.
.
.
.
.
.
.
.

ﻧﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﻻﻥ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺑﺒﯿﻨﯽ

 ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﺑﻪ ﺍﺷﮏ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﻪ؟؟؟؟

ﻧﻪ يعني ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ ؟

همسناي ﺗﻮ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻥ ﺍﻭﺭﺍﻧﯿﻮﻡ ﻏﻨﯽ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ

ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﻪ …؟؟؟؟

لابد دانشجو هم هستي …؟؟